دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

" آقا چند تا از این همبرگر­هاتون می­دید به ما؟ این ­ها همبرگر نیست، ایران ­برگره! " آن طور که به نظر می­رسد این دیالوگ، کلیدی­ ترین دیالوگ آخرین فیلم مسعود جعفری جوزانی است چراکه  قرار است همه­ کنش­ های شخصیت­ ها و اتمسفر فیلم مو به مو به بیرون ارجاع دهند، آینه­ ای باشند برای جامعه ایران و یک کمدی تلخ را بسازند. فیلم­نامه روستایی را برایمان می­سازد که در آن دو خان، رقبای اصلی انتخابات روستا و مشغول چالش با یکدیگر جهت برنده ­شدن در انتخابات هستند. روستا نماد کشور ایران، مردمش نماد مردم ایران و خان­ هایش هم نماد سیاست­مداران. اما همانطور که از دیالوگ مذکور معلوم است، فیلم برای نیل به هدف خود از نشانه ­گذاری­ هایی گل­درشت استفاده می­کند که  علاوه بر منسوخ شدن این نوع از نشانه ­گذاری سینمایی، زمانی که همین ارجاع دادن ­ها نیز با درکی ناقص و غلط از یک جامعه شکل بگیرد، آن­جاست که مرز باریک میان نقد و توهین در ژانر کمدی از میان می­ رود. هدف نهایی و صریح ایران­ برگر این است که نقد روند دموکراتیک انتخابات در ایران باشد اما برای رسیدن به این مقصد دست روی مسائل پیش پا افتاده­ای در چالش­ های انتخاباتی دو خان برای جمع کردن رای می­گذاردکه تاریخ انقضایشان گذشته است و نشان می­دهد نگاهش، نگاهی­ست عقب ­مانده و واپس­ گرایانه. نگاه کنید به سکانس­ های پخش غذا برای مردم روستا و واکنش ذوق ­زده آن­ها، بازنمایی زنان در فیلم و آزادی طلبی­شان یا طرز مواجهه شکنجه ­گرایانه مردم با مستندسازان. مردم ایران­ برگر غالبا مردمی هستند به صورت تیپیکال  ظاهربین، نادان و حیله­ گر که بویی از تمدن نبرده­ اند. فیلم در مسیر خود برای این­که بحث انتخابات را وسط بکشد و با هر کدام از شخصیت­ هایش یک ما به ازای سیاسی را تداعی کند، متوسل به ساختن تیپ­ هایی می­شود که ملغمه ­ای از پایتخت و شب­های برره و غیره ­اند و وظیفه­ شان خنده­ گرفتن به هر قیمتی از مخاطبان است. آن هم با دستمایه قرار دادن شوخی های سخیف فیزیکی و زد و خوردهای دم دستی. در نهایت هم فیلم با یک پایان سردستی خاتمه می­ یابد. به راستی اگر آن رابطه­ دختر و پسری وجود نداشت چه می­شد؟ رابطه ­ای که راجع به هر دو نفر آن تقریبا هیچ چیز مفیدی نمی­دانیم و تماما در دیدار­های مخفیانه­ شان با آن میزانسن سوررئال خلاصه می­شوند!

اما جالب ترین نکته این­که جعفری جوزانی در نشست خبری جشنواره فجر توصیه ­ای به مردم کرده که کریستوفر نولان برای "اینسپشن" نکرده ­است. آن­هم این­که که مردم دوبار فیلم را ببینند! یک بار برای تفریح و یکبار هم برای دریافت مضامین تلخ آن.  معنی این حرف فیلمساز این­ است که شعور مردم هنوز به سطحی نرسیده­ است که بخواهند با یک­بار دیدن فیلم، آن را بفهمند. آن هم فیلمی که با تماشای کم­تر از نیمی از آن هم، تمام سطح و عمق نداشته ­اش برایمان عیان می­شود. از یک لحاظ چقدر شبیه هم اند مردمانی که در ایران برگر به تصویر کشیده شده اند و مردمی که نیاز دارند دوبار به تماشای چنین فیلمی بنشینند...

  • محمد رضوانی پور