دوران عاشقی. امتیاز: ۲ از ۵ به غیر از جایزه بهترین فیلمنامه، شاید انتظار هر جایزه ای را برایش داشتیم. برای فیلمی که ضربه اصلی را از همین فیلمنامه ضعیف میخورد. فیلم آنقدر مجذوب و محصور در ایده یک خطی خود است که از خیلی چیزهای دیگر غافل میماند. چند سوال بی پاسخ: اصولا مشکل شوهر با همسر خود چیست که باعث شده دست به چنین خیانتی بزند؟ آن هم زن وشوهری که زندگی نرمال و نسبتا خوبی دارند. تا به کی باید ایجاد کشش در قصه مان بیافتد بر دوش زنی که ناخواسته باردار شده و با سماجت میخواهد بچه را نگه دارد؟ با چه منطقی باید سردرگمی و جهالت شخصیت اصلی زن در فیلم با پایانی باز رها شود؟ فکر میکنم اینها سوالاتی باشند که در صورت پاسخ داده شدن به آنها، میتوان از فیلم بیشتر سخن گفت.
من دیگو مارادونا هستم.امتیاز: ۴ از ۵ یک فرافکنی جمعی برای کاهش عذاب وجدان عمومی. بعد از تیتراژی غیر معمول با دنیای شلوغ و پر هیاهویی مواجه میشویم که در آن هر کس ساز خود را میزند. چیزی که جلب توجه میکند استفاده از تونالیته های رنگی متفاوت و البته هارمونیک به همراه نورپردازی پر کنتراست در یک فضای داخلی است که به خوبی همسو با مضمون و سبک فیلم عمل می کند. "من دیگو..." فیلمیست قصه گو، که این علاقه به داستان پردازی، از وفاداری کارگردانش به سینمای کلاسیک نشات می گیرد اما خبری از روایت خطی نیست بلکه اصلا فیلم با یک هندسه مارپیچ، از وسط و با موقعیت صابر ابر شروع می شود و به ابتدا و انتها میزند. با یک سری از پاره روایت ها از آدم های مختلف مواجهیم که یک کل واحد را شکل میدهند که طی آن، سکانس های تریلر گونه ی خشونت های هومن سیدی و ماجراهای ملودرام خانوادگی کنار هم اند، ژانرها در هم می آمیزند و در مجموع بینامتنیتی را در فیلم ایجاد میکند که محصول تفکر کلاژ گونه فیلمساز است. اما در این هجو نامه طعنه آمیز، با جهان اجتماعی مخاطبان فاصله گذاری صورت می گیرد و یادآوری می شود که این صرفا یک فیلم سینماییست نه آینه واقعیت. آن هم به وسیله شخصیت های فانتزی و خیالی ای که ساخته می شود مثل بابک حمیدیان، هومن سیدی و گلاب آدینه ای که بر هیچ کس پوشیده نیست حقه ای که طی آن، نقش دو نفر را بازی می کند. فیلم دارای یک منطق ابزورد به شدت به روز است و به نیازهای مخاطب عام توجه دارد و اولا برای سرگرمی و سپس برای انتقال پیام ساخته شده است. این یعنی همان حلقه گمشده سینمای ایران. به هر حال چیزی که اهمیت دارد این است که بهرام توکلی بهترین فیلم جشنواره۳۳ را ساخته است و یک اتفاق با سبکی نو را در سینمای ایران رقم زده است که در اکران عمومی قطعا بیشتر از آن خواهید شنید.