دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من دیگو مارادونا هستم» ثبت شده است

دوران عاشقی. امتیاز: ۲ از ۵ به غیر از جایزه بهترین فیلم­نامه، شاید انتظار هر جایزه ­ای را برایش داشتیم. برای فیلمی که ضربه اصلی را از همین فیلم­نامه ضعیف می­خورد. فیلم آنقدر مجذوب و محصور در ایده یک خطی خود است که از خیلی چیزهای دیگر غافل می­ماند. چند سوال بی پاسخ: اصولا مشکل شوهر با همسر خود چیست که باعث شده دست به چنین خیانتی بزند؟ آن هم زن وشوهری که زندگی نرمال و نسبتا خوبی دارند. تا به کی باید ایجاد کشش در قصه­ مان بیافتد بر دوش زنی که ناخواسته باردار شده و با سماجت می­خواهد بچه را نگه دارد؟ با چه منطقی باید سردرگمی و جهالت شخصیت اصلی زن در فیلم با پایانی باز رها شود؟ فکر می­کنم این­ها سوالاتی باشند که در صورت پاسخ داده شدن به آن­ها، می­توان از فیلم بیش­تر سخن گفت.

من دیگو مارادونا هستم.امتیاز: ۴ از ۵ یک فرافکنی جمعی برای کاهش عذاب وجدان عمومی. بعد از تیتراژی غیر معمول با دنیای شلوغ و پر هیاهویی مواجه می­شویم که در آن هر کس ساز خود را می­زند. چیزی که جلب توجه می­کند استفاده از تونالیته­ های رنگی متفاوت و البته هارمونیک به همراه نورپردازی پر کنتراست در یک فضای داخلی است که به خوبی همسو با مضمون و سبک فیلم عمل می کند. "من دیگو..." فیلمیست قصه گو، که این علاقه به داستان پردازی، از وفاداری کارگردانش به سینمای کلاسیک­ نشات می ­گیرد اما خبری از روایت خطی نیست بلکه اصلا فیلم با یک هندسه مارپیچ، از وسط و با موقعیت صابر ابر شروع می ­شود و به ابتدا و انتها می­زند. با یک سری از پاره روایت­ ها از آدم­ های مختلف مواجهیم که یک کل واحد را شکل می­دهند که طی آن، سکانس­ های تریلر گونه­ ی خشونت­ های هومن سیدی و ماجراهای ملودرام خانوادگی کنار هم­ اند، ژانرها در هم می­ آمیزند و در مجموع بینامتنیتی را در فیلم ایجاد می­کند که محصول تفکر کلاژ گونه فیلمساز است. اما در این هجو نامه­ طعنه آمیز، با جهان اجتماعی مخاطبان فاصله گذاری صورت می گیرد و یادآوری می ­شود که این صرفا یک فیلم سینمایی­ست نه آینه واقعیت. آن هم به وسیله شخصیت­ های فانتزی و خیالی­ ای که ساخته می شود مثل بابک حمیدیان، هومن سیدی و گلاب آدینه ­ای که بر هیچ کس پوشیده نیست حقه ­ای که طی آن، نقش دو نفر را بازی می­ کند. فیلم دارای یک منطق ابزورد به شدت به روز است و به نیازهای مخاطب عام توجه دارد و اولا برای سرگرمی و سپس برای انتقال پیام ساخته­ شده است. این یعنی همان حلقه گمشده سینمای ایران. به هر حال چیزی که اهمیت دارد این­ است که بهرام توکلی بهترین فیلم جشنواره۳۳ را ساخته است و یک اتفاق با سبکی نو را در سینمای ایران رقم زده­ است که در اکران عمومی قطعا بیش­تر از آن خواهید شنید.

 

 

 

 

 

  • محمد رضوانی پور