دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

خانه دختر. امتیاز: ۱.۵ از ۵ پرویز شهبازی مسئله و دغدغه­ ای دارد و به موازاتش یک خط ایده، که انگار می ­بایستی از آن یک فیلم بلند سینمایی درمی­ آمده. این کمبود متریال باعث شده فیلم­نامه به زور کش بیاید. وقتی این اتفاق می­افتد حفره ­های سناریو خود را نشان می­دهند. حال راه حل وصله پینه کردن آن چیست؟ روایت غیر خطی! که منطقش پنهان­ کاری و عدم ارائه اطلاعات به مخاطب است تا کشش ایجاد کند. این نوع روایت در نمونه­ های بهتر خود نیز دینامیسم و سرزندگی سینما را از بین می­برد و فیلم را تبدیل به اثری یکبار مصرف می­کند چه رسد به این­که از این حربه برای سرهم بندی فیلم استفاده کنیم، از سکانس باران کوثری در قطار به ابتدایی ­ترین شکل در جهت شیفت به فلش­بک کمک بگیریم، خانواده نیم ­پرداخته ­ی دختر بی­نوا را در پایان به حال خود رها کنیم و برای این­که صرفا پایان فیلم مان را ببندیم در باسمه ­ای ترین شکل، دخترک را با تصادفی مهیب نابود کنیم. این می­شود نتیجه فیلم­نامه­ در اصل کوتاهِ آب­ بندی شده ­ای که کلوزآپ­ های کارگردان نیز به شخصیت­ های آن عمق و غنا نمی­ بخشد.

مرگ ماهی. امتیاز: ۲ از 5 با نظر به ذهنیات روح­اله حجازی و مضمون دو فیلم قبلیش به نظر می­رسد فاصله زیادی وجود دارد بین آنچه حجازی قصد کرده خلق کند و آنچه خلق کرده است. از خودم پرسیدم مرگ ماهی قرار بود چه باشد؟ وصیت مادر پیری که همه اموالش را وقف کرده سبب می­شود فرزندانش، که انسان­ های مدرنی به حساب می ­آیند برخلاف عادت همیشگی ­شان که سود محوری و مادی ­گرایی ­ست، ۳روز به خاطر ذات دور هم جمع شدن نه چیز دیگر، در حالی که ارثی در کار نیست، گرد هم آیند. چیزی که به عقیده کارگردان، گمشده دنیای مدرن است. حال در این ۳روز بهشان اثبات می­ شود که در روابطشان دچار بحران­ اند و اندک کسانی بین آنها که سنگ سنت را به سینه می­زنند(نیکی کریمی،طناز طباطبایی) در این جمع هضم می­ شوند و با خاک شدن مادر، دعوای سنت و مدرنیته به قیمت از میان رفتن و خاک شدن یکی از این دو، فیصله می­ یابد. اما حال، مرگ ماهی چیست؟ فیلم بر پایه یک موقعیت است با کاراکتر­هایی منفعل در برابر آن، که دلیل این انفعالشان را نمی­دانیم و بعضا تا حدی بد پرداخت شده­ اند که حذفشان از فیلم هم به جایی برنمی ­خورد. اتمسفر و فضاسازی اما در این دست فیلم­ ها اهمیت ویژه­­ ای دارند که بعضا این موقعیت نیز از دست رفته است و حس شک و تردید در بین افراد جمع نیز خوب از آب درنمی­ آید. اما در  این بین مسئله­ ای که جلب توجه می­کند این است که فیلم، چه خوب چه بد تبدیل شده ­است به جولانگاه عشق­ورزی محمود کلاری به قاب عکس­های کارت­ پستالی و خوش­رنگ و لعابی که خودنمایی می­ کنند. شاید همین نمایاندن خود بود که باعث شد نام کلاری را در نامزد­های فیلمبرداری نیز نبینیم.

احتمال باران اسیدی.امتیاز:  ۲.۵ از ۵ فیلم تنهایی یک آدم را به خوبی به تصویر می­کشد اما لزومی نداشت صد دقیقه وقت ما را بگیرد. فیلم نصف این مدت ­زمان حرف دارد. تعجبم از این است که دقایق زیادی از فیلم به زوائد می­گذرد اما شخصیت شمس لنگرودی چرا اینقدر دم دستی پرداخت شده است؟ روند تحولش از یک آدم بدبین به اطراف به یک دایی مهربان بسیار سریع و طوری که به فضا نمی ­خورد رخ می­دهد. ارزش­ هایش را هم نمی­دانیم. هر آن ممکن است دروغ بگوید. علف مصرف کند یا هر چیز دیگر. به راستی او کیست؟ یک آدم صرفا تنهای خسته­ بدون شناسنامه؟ با اکستریم لانگ­شاتش کنار جاده؟ اما از معدود نکات امیدوار کننده فیلم، تصویربرداری محمدرضا جهان­پناه بود که با قاب­های مینیمال و در عین حال زیبا، در خدمت مضمون و فیلم­نامه بود.

تگرگ و آفتاب.امتیاز:  ۰.۵ از ۵ یک محصول سفارشی دیگر از سینمای نفتی که از لحاظ ساختاری جزو ضعیف­ ترین آثار جشنواره بود. به قدری که کم­تر کسی برای صحبت راجع به آن وقت صرف کرد. احتمالا هیچ نقدی هم در رسانه­ ها راجع به فیلم پیدا نخواهیم کرد. یحیی قهرمان داستان، از اول مانند فرشته­ای معصوم است که در فاصله­ای چند فرسنگی با مخاطب حرکت می­کند تا جایی در قسمت­ هایی کمدی ناخواسته ­ای که محصول مشترک میزانسن­ های مضحک کارگردان و بازی بی حس شخصیت اصلی­ست، تماشاگران را به خنده می­ اندازد. البته آنهایی که در سالن دوام آورده ­اند. بگذریم از دیالوگ ­های شعاری فیلم، بگذریم از بازی ­های بازیگران، بگذریم از مفهومی به نام شخصیت­ پردازی، همانطور که دوستان از این ها گذر کرده ­اند. فقط می ­ماند پول نفتی که آثاری از این دست را تولید می­کند و به اسم دفاع مقدس، دفاع مقدس را در سینما تخریب می­ کند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی