دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

دست نوشته های محمد رضوانی پور

" نقد؛ لذت گشودن گره های کور متن "

ارغوان. امتیاز: ۱.۵ از ۵  در هر فیلمی  با هر سبک و سیاقی عنصر اولیه ­ای وجود دارد به نام جرقه، که دنیای فیلم را به مخاطب تحمیل می­کند و جذابیتی را به وجود می ­آورد که او را تا پایان همراه خود می­سازد.  ارغوان اما از این نعمت بی ­بهره است. فیلم به چیزهایی بیشتر از تیپ­ هایی که علیمحمدی و بنکدار خلق کرده­اند نیاز دارد. به یک مشاور گویش و لهجه شمالی که تصنع را از بیان و حس پرسوناژها بگیرد. به خلاقیتی بیشتر که از ارائه میزانسن­ های تکراری جلوگیری کند و به یک ریتم درونی سریع­تر در تقطیع فیلم­نامه که خواب­ آلودگی را از تماشاگر سلب کند. 

بوفالو. امتیاز: ۰.۵ از ۵ برعکس ارغوان، تنها جرقه داستان است که جلب توجه می­کند و سپس فیلم رها می­شود. آدم­ هایش تیپ­ هم نیستند و حتی نمی­دانیم چه دردشان است. فیلم به قدری دچار مفهوم زدگی و نمادپردازی های آبستره است که فهم مخاطب را قربانی می کند. مجموعا اولین فیلم کاوه سجادی حسینی را می­توان از نامزدهای جدی دریافت جایزه تمشک طلایی امسال دانست.

چهارشنبه، ۱۹ اردیبهشت. امتیاز: 2.۵از ۵ فیلم شامل ۳ اپیزود اصلی ست که در قسمت­ هایی پرداخت صحیح شخصیت­ ها قربانی می ­شود تا فیلم ­نامه نویس موقعیت مورد نظرش را به وجود آورد یا قصه را دچار تعلیق کند. قصه حول محور موقعیتی می­چرخد که امیر آقایی با آگهی جنجالی ­اش آن را به وجود آورده است. آن هم با کلی علم شنگه جلوی دفترش. پس طبیعتا شخصیت­ پردازی قدرتمندی را نیز می­طلبد. اما ما هیچگاه کامل نمی­فهیم که در این شرایط اقتصادی و خانواده­ای که ظاهرا از طبقه متوسط است، چرا قهرمان ما دست به چنین­ کاری می­زند؟ و ثانیا چرا با این کم و کیف؟ آیا از بیماری روانی رنج می­برد؟ آیا توهمی است؟ همسرش که در جایگاه یک شخصیت فرعی باید قهرمان را غنی­ تر کند چرا آنقدر سطحی پرداخت شده است و در مقابل این بحران دائمی در زندگی مشترکش، فقط منفعلانه غر می­زند؟ اما در اپیزود دخترک مظلوم نیز که قرار است بار زیادی از تعلیق فیلم بر دوش آن باشد، پایه و اساس قوی را شاهد نیستیم. خانواده سنتی و مردسالار دختر، او را به خاطر خبطی که مرتکب شده از خانه اخراج می ­کند و بدون این که بداند چه سرنوشتی در انتظار دختر است او را به آغوش جامعه پرتاب می­کند. به همین سادگی. کلیشه حامله بودن دختر نیز که به شوخی می ­ماند. اما فیلم از کارگردان خود نیز صدمه می­بیند. فرم یک چرخه به هم پیوسته است و ریزه­ کاری­ های تکنیک با تاثیر متقابل بر هم، ازعوامل تشکیل­ دهنده آن هستند. دوربین فیلم به سبک فیلم­ های اجتماعی یا اجتماعی­ نمای این سال­  ها تماما روی دست است. با توجه به مضمون فیلم و رئالیزه کردن فرم بصری آن، انتخاب قابل قبولی است. حال در چنین فیلمی و در جهت حرکت به سمت سینما واقعیت، قاعدتا کارگردان کنار می­رود، خود را به مخاطب نمی­ نمایاند و اجازه می­دهد فیلم مستقیما با تماشاگر ارتباط برقرار کند. تم فیلم هم که به مسئله قضاوت توجه دارد مزید بر این علت است. حال دیگر استفاده از این همه نمای کلوزآپ متعدد و با مکث زیاد در حالی که با موسیقی تکرارشونده ­ای توامان شده­ اند بی­ معنی­ست. انگار کارگردان می­خواهد به زور به صحنه­ ها بار دراماتیک بدهد در صورتی که اگر به خود فیلم اعتماد بیشتری می­ کرد از پس این­کار برمی ­آمد. حداقل خوبی­ اش این است که این نکات تا حدی به تدوین نیز مربوط­ اند و قابل تصحیح برای اکران عمومی.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی