در یادداشتهای کوتاه زیر سعی کردهایم تا با نگاهی اجمالی به تصاویر جلد شمارههای نوروزی پرمخاطبترین مجلات سینمایی ایران، سیر کوتاهی در نقاط قوت و ضعف آنها داشته باشیم.
1) مجله 24 ( امتیاز: 3.5 از 4 ): طرح جلدی خلاقانه که در ایده و اجرا کمنظیر به نظر میرسد. نکتهای که ابتدا جلب توجه میکند میزانسن جالب تصویر، به ویژه نحوه چیدمان سوژههاست. در یک سالن سینما چند تن از فیلمسازان سرشناس ایرانی کنار محبوبترین شخصیتهای سینمایی عمرشان نشسته و به دوربین خیره شدهاند. چه ایدهای از این بهتر برای اینکه معرف پرونده ویژه نوروز 24 (لذت سینما) باشد؟ در طراحی رنگمایههای تصویر از تکنیک «ترکیبهای سهتایی» بهره گرفته شده بدینترتیت که قرمز به عنوان رنگ محوری (صندلیهای سینما) در کنار مکملهای آبی و زرد به عنوان رنگهای پایه با هم ترکیب شده و مجموعه این سه رنگِ مادر در چرخه رنگها، هارمونی پر تحرکی را خلق کردهاند. از طرفی در طراحی حجم صندلیهای سینما از ترفند «پرسپکتیو همپوشانی» بهره گرفته شده در نتیجه، صندلیهای ردیف بالا دور و صندلیهای ردیف پائین نزدیک به نظر رسیده و در مجموع حس فضایی سه بعدی و واقعی به بیننده منتقل میشود. همچنین به کار گرفتن المانهای فضاساز مانند نورافکن و یک پروانه در حوالی لوگوی مجله، دوربین قدیمی و دوش حمام مشهور هیچکاک در پائین قاب و نور پروژکتور که به تیتر مجله میتابد، باعث شده تا بر غنای زیباییشناسانه این تصویر اضافه شود به طوری که همه عناصر داخل قاب از پرترهها گرفته تا نوشتهها با هم یکپارچه و به خوبی «همنشین» شدهاند گرچه میتوان خرده گرفت که «مَردانه بودن»، یکی از نکات منفی این طرح جلد است.
2) مجله فیلم (امتیاز: 1 از 4): مجله فیلم تقریبا در اکثر شمارهها از ضعف محسوس عکس روی جلد رنج میبرد. در شماره 506 هم شاهد یک تصویر سرد و بیروح هستیم که ظاهرا با صرف کمترین وقت و هزینه طراحی شده است. رنگها در اوج شلختگی و عدم توازن قرار دارند. به کارگیری گسترده تونالیته سبز و آبی باعث شده تا دمای رنگی عکس بیش از حد «سرد» جلوه کند و از این نظر به جذابیت عکس لطمه وارد شود. بیتوجهی در میزان استفاده از رنگهای موجود در قاب از جمله آبی، سبز، نارنجی، قرمز، طوسی، زرد، طلایی و سرمهای باعث ایجاد مجموعه پراکندهای از رنگهای مختلف شده که از تناسب استانداردی با یکدیگر برخوردار نیستند. از این گذشته سوژههای عکس به هیچ عنوان دارای چیدمان یا فیگور جذابی نیستند و ترکیب سه نفره آنها هنگام عکاسی، احتمالا صرفا جهت ثبت خاطرهای در پشت صحنه فیلم «کفشهایم کو؟» بوده و هدف دیگری (مثل نقش بستن روی جلد مجله فیلم) را دنبال نمیکردهاست. جایگیری غلط رضا کیانیان در قاب باعث شده تا لُختی زیادی در بالای سر او و به طور کلی فضای میانه قاب به وجود آید که صرفا به چند تنه درخت آن هم به شکل مات اختصاص دارد. در صورتی که اگر رضا کیانیان کمی بالاتر و در ارتفاع رویا نونهالی میایستاد، شاهد یک میزانسن مثلثی و ترکیببندی قابل تحملتر بودیم. بکگراند سوژهها (جنگل؟!) کاملا بیکارکرد و زائد است و میتوان آن را با هر چیز دیگر مثل بیابان، خیابان، نخلستان و غیره جایگزین کرد بدون اینکه تغییری در بار معنایی این تصویر ایجاد شود. کجسلیقگی در تایپوگرافی و غیاب یک تیتر اصلی، یکی دیگر از نقاط ضعف پرشمار عکس روی جلد مجله فیلم است.
3) مجله فیلمنگار (امتیاز 1.5 از 4): احاطه اینچنینی تونالیتهی خنثی و افسرده خاکستری بر تمام اجزای تصویر از چهره و لباس سوژه گرفته تا بکگراند، آن هم در ویژهنامه نوروزی یک مجله، قطعا نمیتواند انتخاب مناسبی برای طرح روی جلد باشد. عدم استفاده از رنگهای انرژیک و گرم در تصویر باعث شده تا بیننده صرفا با سطحی یکدست و کسالتآور از رنگ خاکستری مواجه باشد. با این حال قرار گرفتن سر سوژه در نقطه طلایی کادر و تضاد موجود میان امتداد خطوط نگاه و بدن وی، نشان از ترکیببندی درست و متوازن عکس دارد. همچنین استفاده مناسب از قابهای مربعی در بکگراند به استحکام هندسی تصویر افزوده و جهت تابش نور به چهره سوژه نیز به خوبی در راستای ایجاد عمق عمل کردهاست. اما در مجموع اتکای همهجانبه به یک عکس کم متریال، بدون اعمال هیچگونه تمهیدات گرافیکی موجب شده تا طرح روی جلد به غایت «خام» و از لحاظ معناشناختی تُهی و عبث به نظر برسد.
4) مجله دنیای تصویر (امتیاز: 2 از 4): طرح جلد حاضر بیش از هر چیز متکی به عکسی از یک صحنه دراماتیک و پر تنش در فیلم محبوب «ابد و یک روز» میباشد که در مقایسه با عکس جلد «فیلمنگار» که به یک نمای ساکن و نامفهوم از «بادیگارد» اختصاص داشت، امتیازی مثبت به شمار میآید. خطوط عمودی قامت سوژهها، خط افقی دست پیمان معادی، جهت نگاه متقاطع دو بازیگر و همچنین استفاده از میزانسنِ (L) در نحوه چیدمان سوژهها کنار یکدیگر، هندسه عکس را از سکون رهانیده و تضاد بین پرخاشگری و جوشش نگاه نوید محمدزاده و طمأنینه نهفته در فیگور پیمان معادی، میزانی از تنش و تحرک را به بیننده منتقل میکند. رنگ غالب فضای تصویر، آبی و رنگهای سبز و قرمز هم تکمیلکننده آن هستند که رعایت نسبت عددی در استفاده از این رنگها به طوریکه قرمز و سبز به اندازه مساوی و آبی کمی بیشاز آنها به کار رفته، باعث شده تا در مجموع هارمونی قابل قبولی میان رنگها شکل بگیرد. اما تایپوگرافی تیترها و به خصوص نام مجله بیش از حد فرسوده و خارج از مُد به نظر میرسد و نیاز به یک طراحی مجدد دارد.
5) مجله نقد سینما (امتیاز: 3.5 از 4): یک صورت پیر و خشکیده، گویی در تاریکی مخوف شب از لای یک بوته سربرآورده با آن چشمان جسورش به ما زُل زده است. عکس روی جلد، در معرفی شخصیت «کلینت ایستوود» به عنوان کاراکتر اصلی پرونده مجله آنقدر صریح و رُکگوست که گویی میخواهد فریاد بزند: «این مَرد، مَردِ جنگ است!» حال این معنای ضمنی چطور از این عکس قابل برداشت است؟ از منظر بررسی رمزگان زیباییشناختی، چهره سوژه اکثر فضای کادر این پُرتره را اشغال کرده و خبری از المانهای مکمل در پسزمینه و پیشزمینه – که غالبا در حکم عناصر «فضاساز» در عکس به کار میآیند – نیست و این «حذف زوائد» اتفاقا نشان از هوشمندی عکاس در ایجاد اتمسفری ساکن و پر رمز و راز دارد. نورپردازی چهره بدین شکل که نور آرام آرام از تاریکیِ کنارهها شدت گیرد و در مرکز صورت به اوج خود برسد باعث ایجاد عمق بصری شده و سر و شکلی سه بعدی و زنده به تصویر داده است. بعلاوه، حجم متراکمی از خطوط نامنظم و متقاطعِ افقی و عمودی و مورب موجود در چین و چروکها و بافت زبر چهره، کانتراست شدید رنگهای سیاه و سفید و مهمتر از همه جهت مستقیم نگاه خیرهی کاراکتر به بیننده باعث خلق فضایی رعبآور، اسرارآمیز و خشن شده در حالیکه سیاه و سفید بودن عکس نیز به این بار دراماتیک اضافه میکند. اما چنانچه «رمزگان فرهنگی» را در قالب دالهایی در نظر بگیریم که مدلولهایشان پیشاپیش در ساحت جهان اجتماعی وجود داشته و لزوما ربطی به اثر هنری ندارند، سوژه عکس حاضر را نیز میتوان ذیل همین رمزگان مورد تحلیل قرار داد چراکه شخصیت کلینت ایستوود برای عشاق سینما و خوانندگان مجلات سینماییِ مورد بحث این یادداشت، اصالتاً تداعیگر قهرمان فیلمهای وسترن اسپاگتی دهه 60 ایتالیا و یادآور هیبت یک قهرمان اصیل آمریکایی است. گویی مفهوم «جنگ» با شمایل ایستوود عجین شده و به همین دلیل چنین عکسی از وی برای بیننده دربرگیرنده چنان دلالتهای ضمنی میباشد. به عنوان کلام آخر چنانچه از میان رنگهای قرمز و زردِ تایپوگرافی کلاسیک جلد، یکی به عنوان رنگ پایه و غالب، و دیگری به عنوان رنگ مکمل به کار گرفته میشد، شاهد هندسه رنگی موزونتری در کلیت تصویر بودیم.
- ۱ نظر
- ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۸